داستان کوتاه شنیدنی مرا به شاگردی بپذیر از برایان تریسی!
مرا به شاگردی بپذیر: حکیم بزرگ ژاپنی روی شنها نشسته و در حال مراقبه بود…..
شاید بپسندید: معما: سه هندوانه را به گونه ای انتخاب کنید که مجموع آنها 30 شود!؟
داستان کوتاه مرا به شاگردی بپذیر
مردی به او نزدیک شد و گفت :
مرا به شاگردی بپذیر …
حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت : کوتاهش کن
مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد
حکیم گفت : برو یک سال بعد بیا
یک سال بعد باز حکیم خطی کشید و گفت : کوتاهش کن
مرد این بار نصف خط را با کف دست و آرنج پوشاند .
حکیم نپذیرفت و گفت : برو یک سال بعد بیا.
شاید بپسندید: حکایت مرد خسیس و مار: مرد تاجر ثروتمندی که خسیس بودنش، باعث هلاکتش شد!
سال بعد باز حکیم خطی روی شن کشید و از مرد خواست آن را کوتاه کند
مرد این بار گفت : نمی دانم و از حکیم خواهش کرد تا پاسخ را بگوید.
حکیم خط بلندی کنار آن خط کشید و گفت حالا کوتاه شد.
این حکایت ، یکی از رموز فرهنگ ژاپنی ها را در مسیر پیشرفت نشان می دهد
نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست . با رشد و پیشرفت تو ، دیگران خود به خود شکست می خورند.
به دیگران کاری نداشته باش؛ کار خودت را درست انجام بده.
با کوتاه کردن دیگران ما بلند نمی شویم و برعکس،بازتاب رفتار ما باعث کوتاهی مان میشود.
نویسنده: برایان تریسی، زندگی عظیم
احتمالا بپسندید: اگر ضریب هوشیات بالای 130 باشه، پاسخ عبارت آخر را در 9 ثانیه پیدا می کنی!
احتمالا بپسندید: ضریب هوشی ات را با پیدا کردن نانوای خطرناک در 7 ثانیه ثابت کنید!
امیدوارم از مطلب امروز استفاده کرده باشید. شما همواره می توانید پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.
برایتان جالب خواهد بود
چیستان | بال دارد اما نمی تواند پرواز کند، بزرگ، بلند و قدرتمند است، چشمان درشتی دارد و سریع می دود!